برگشتمممم

ساخت وبلاگ
من به طور اتفاقی متوجه شدم که وقتی اخر شبا یکم برم بیرون از خونه و پیاده روی کنم،صبا راحت از خواب بیدار میشم و خوابم سبکه.الان دیگه سه شبه ک با بابام اخر شبا میریم بیرون،یه کاسه شیر گرم برا پیشی کوچولوم میبریم ک گرمش بشه و یکم پیاده روی میکنیم و برمیگردیم. امشب همون سگه ک گفتم میخوام بهش غذا بدم هم بود.سه چهار تا استخون مرغ بهش دادم با یه کاسه شیر.واااای ،مینشست برام دم تکون میداااااد،انقد قوربون صدقه ش رفتم ک دیگه داشتم میمردم از ذوووق.خیلی شیرین بووودتازه ماده هم بود و بچه دار! بعد منو بابام رفتیم تا سر کوچه و برگشتیم،دوباره دیدیمش،من یکم سرشو ناز کردم،چشماشو میبست برام ذوق میکرد ^_^ از من ذوق از اون ذوق از اون ذوق از من ذوق. بعد دیگه خدافظی کردم باهاش ک بریم خونه،دنبالم راه افتاد اومد باهاااام خیلییی ناز بوود،دراز میکشید پاهاشو میکرد بالا،میخواست نازش کنمم یکم دیگه نازش میکردم و دوباره راه میوفتادم،دوباره میدوید دنبالم و میومد جلوم دراز میکشیدو برام دم تکون میداد یعنی خیلی عشق بود خیلی واقعا سگ نسبت به گربه چقد باوفاس.دو ساله دارم ب گربه سیاهه م غذا میدم هر رووووز،الانم ک الانه نمیذاره نازش کنم،وقتیم به زور وایسمیه ک نازش کنم،یه جوری رفتار میکنه انگار داره بهم لطف میکنه :| ولی همچنان دوسشون دارم نمیتونم دوسشون نداشته باشم خیلی دلم میخواد این سگه هر شب بیاد پیشمو بهش غذا بدم.خیلی برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1396 ساعت: 8:23


اولین ازمون جمع بندی! شدم 6 دوباره

افتضاح بود واقعا افتضاح

فقط و فقط هم بخاطر اینکه سرجلسه تمرکز نداشتمو سرعتم خیلی خیلی کم بود.

از این به بعد میخوام همه ی کارامو با سرعت بیشتری انجام بدم

واقعا به این نتیجه رسیدم ک من توی همه چی کندم.تو همه کارام.ن فقط درس خوندن.باید درستش کنم

هنوز وقت دارم


شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ | خانم م

برگشتمممم...
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1396 ساعت: 8:23

دلم برای تابستون ۹۷ تنگه

برگشتمممم...
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 19 دی 1396 ساعت: 1:40

بابای دوستم روز عرفه سکته قلبی کرد رفت تو کما،دیروز فوت کرد.... خیلی خیلی حالم بد شد،خیلی شکه شدم خیلی گریه کردمبا دوستم که حرف میزدم فقط گریه میکردم نمیدونستم چی بگم اخه سنی نداشت که اخه خیلی زود بود برای بی پدر شدن دوتا دختر نوجوون خیلی زود بود برای بیوه شدن مادرشون دیشب رفتم خونشون،خیلی حالشون بد بود ولی چیکار میتونن بکنن امروزم ک دفنش کردن خیلی بیشتر براشون سخت بود ای خدا :( کاش همه باهم میمردن،خیلی سخته مرگ عزیزی رو دیدن،خیلی سخته بی پدری و مادری کشیدن،خیلی سخته  خدا فقط خودش بهشون صبر بده و کمکشون کنه از دیروز نتونستم درس بخونم،اصلا تمرکز ندارم همش مرگ شوهرخاله م و عموم برام تصور میشه همش استرس دارم ،میترسم منم باباو مامانمو از دست بدم خیلی میترسم خدایا خودت کمک کن به هممون.... یکشنبه دهم دی ۱۳۹۶ | خانم م برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 25 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:12

دارم به لحظات ملکوتی "از آزمون بعد" نزدیک میشم+امروز اخرین فرصتی بود که به خودم دادم که صب زود بیدار شم و شب زود بخوابم.ولی نه تنها صب زود بیدار نشدم،عصر هم دو ساعت خوابیدم!!! تازه دیشبم ۱۲به بعد نخوندم ک بخوابم،تا ساعت یک و نیم خوابم نبرد! هی خوابم میبرد هی خواب میدیم دارم با طبقه بالاییمون دعوا میکنم سر اینکه گربه مو بیرون میکنن و از خواب میپریدم! ولی دیگه تموم! چهار ماهه دارم همینو تکرار میکنم‌.ولی دیگه اینکارو نمیکنم‌‌.شب ساعت ۲-۳میخوابم ،صب هم ۹-۱۰بیدارمیشم‌.اگه موفق شده بودم تا الان شده بودم! وقتی نشدم یعنی نمیتونم‌.خلاص.مهم اینه ک من روزی ۷-۸ساعت بخوابمو بقیه روزو خوب بخونم ک این کارو خواهم کرد :) این گربه هامم دردسری شدن برام،هی من میارمشون تو حیاط بهشون غذا میدم،هی طبقه بالاییمون بیرونشون میکنن.بعد اخر شب ک همه خوابن میان میرن دم درشون ک موکت گذاشتن میخوابن بعد صب با صدای جیغ و دعواشون بیدار میشیم و تا دو ساعت صدای جاروبرقی تو راهروه(ک مثلا تمیز کنن) و دوباره روز از نو روزی از نو! هربارم ک میزننشون من گریه میکنم دو ساعت.سه چهار ساعت بعدشم تو ذهنم باهاشون دعوا میکنم و نمیتونم درس بخونم :|||| خلاصه یه الم شنگه ایه! فک کنم من باید یه کتاب بنویسم ب اسم منو گربه هام!! اخه خیلی جریاناشون زیاده تازههه یه سگی هست هر روز میاد دم خونمون،امروز برای اولیت بار صداش کردم سرشو چرخوند بال برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 22:12

اینم از این آزمون خیلی بد خونده بودم واقعا.هم مریض بودم هم مهمون داشتیم و کلی جوایز نقدی دیگر ولی خب از نتیجه ام راضی بودم.6هزار شدم درصدام ب نسبت ازمونای قبل بهتر بود ولی خب ترازم کمتر شد البته عمومیا بž برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 0:31

از  شب یلدای امسال بگمم ک شب قبلش من تنها بودم تو خونه مامانو بابام رفتن خونه  بابابزرگم ک چشمشو عمل کرده بودو من نرفتم ک درررس بخونم! اون شب ک چیزی نخوندم تقریبا صبش هم دیر بیدار شدم و بازم اصلا حوصله ند برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 0:31

جونم برا خودم بگه کهههه ازمون دوم و سوم هم گذشت،بعد از ازمون دوم با دوست مامانم اینا رفتیم کوه هانیس،خیلی منظره قشنگی داشت خیلی خوب بود کلا،منو دوستمم یکم از زیست ازمونو با هم بررسی کردیم.بسی مفید بو برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

زلزله به این بزرگی رو تجربه نکرده بودیم ک کردیم! با سر لخت و استین کوتاه بیرون نرفته بودیم ک رفتیم! ما ک چیزیمون نشد ولی 207کشته تا الان و 1400زخمی کم نیست... خونه های روستایی ویرون شده کم نیست...  امیدوارم دولت کمک برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30

وقتی زلزله اومد اصلا فکر نمیکردم که انقد شدید بوده باشه ک انقدر ویرونی به بار بیاره و این همه کشته.... این همه بچه بی پدر مادر شدن این همه بدبختی یهویی  خیلی سخته اونم برای ما کوردا ک.... هیچوقت انقدر احساس هم برگشتمممم...ادامه مطلب
ما را در سایت برگشتمممم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : iwish4377 بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:30